- Published on
چالش مدلهای هوش مصنوعی در درک تاریخ جهان: یک مطالعه نشان میدهد
مقدمه
در عصری که هوش مصنوعی به سرعت در حال پیشرفت است و در جنبههای مختلف زندگی ما نفوذ میکند، یک مطالعه اخیر از ضعف اساسی در این سیستمهای پیچیده پرده برداشته است: کمبود قابل توجه در درک آنها از تاریخ جهان. این گزارش که از موسسه تحقیقاتی اتریشی Complexity Science Hub (CSH) منتشر شده است، تصویری نگران کننده از وضعیت فعلی دانش تاریخی هوش مصنوعی ارائه میدهد. این گزارش تأکید میکند که حتی پیشرفتهترین مدلها، مانند GPT-4 از OpenAI، Llama از Meta و Gemini از Google، هنگام مواجهه با پرسشهای تاریخی دچار لغزش میشوند و تنها به 46 درصد از سوالات مطرح شده پاسخ صحیح میدهند. این افشاگری بر شکاف مهمی در قابلیتهای این سیستمها تأکید میکند و نگرانیهایی را در مورد قابلیت اطمینان آنها در حوزههایی که نیاز به درک قوی از گذشته دارند، ایجاد میکند.
روششناسی مطالعه
روششناسی این مطالعه ساده اما موثر بود. محققان این مدلهای هوش مصنوعی را با مجموعهای از سوالات بله یا خیر در مورد رویدادها و شخصیتهای مختلف تاریخی مواجه کردند. نتایج به طرز شگفتآوری متناقض بود و تمایل به استخراج از مجموعه دادههای شناخته شده به جای نشان دادن درک واقعی از ظرافتهای تاریخی را نشان داد. به عنوان مثال، هنگامی که از GPT-4 پرسیده شد که آیا مصر باستان ارتش دائمی داشته است، به اشتباه پاسخ مثبت داد. این اشتباه یک لغزش تصادفی نبود، بلکه نشانهای از یک مشکل عمیقتر بود: تمایل مدل به تعمیم از امپراتوریهای دیگر، مانند ایران، که ارتش دائمی داشتند، به جای تکیه بر حقایق تاریخی خاص مربوط به مصر.
نقص اساسی در مدلهای هوش مصنوعی
این تمایل به استخراج به جای درک، یک نقص اساسی در نحوه پردازش اطلاعات توسط مدلهای هوش مصنوعی فعلی است. همانطور که ماریا دل ریو-چانونا، یکی از محققان درگیر در این مطالعه، توضیح داد، "اگر به شما 100 بار گفته شود A و B و یک بار C، و سپس سوالی در مورد C پرسیده شود، ممکن است فقط A و B را به خاطر بسپارید و سعی کنید از آن استخراج کنید." این امر محدودیتهای تکیه صرف بر الگوهای آماری و فراوانی دادهها را برجسته میکند، زیرا میتواند منجر به تفسیرهای نادرست و نتیجهگیریهای نادرست شود، به ویژه در حوزههایی مانند تاریخ که زمینه و جزئیات خاص از اهمیت بالایی برخوردار است.
سوگیری منطقهای در درک تاریخی
این مطالعه همچنین نشان داد که مدلهای هوش مصنوعی در درک تاریخی خود سوگیری منطقهای نشان میدهند. مناطق خاصی، به ویژه آفریقای جنوب صحرا، چالشهای مهمتری را برای مدلها ایجاد کردند. این نشان میدهد که مجموعه دادههای مورد استفاده برای آموزش این سیستمهای هوش مصنوعی ممکن است دارای انحراف باشد، با تمرکز نامتناسب بر مناطق خاص نسبت به سایر مناطق، که منجر به کمبود دانش تاریخی جامع میشود. این سوگیری صرفاً یک نگرانی آکادمیک نیست. این سوگیری پیامدهای واقعی در دنیای واقعی دارد، زیرا به این معنی است که سیستمهای هوش مصنوعی ممکن است نادقیقیهای تاریخی و سوء تفاهمها را تداوم بخشند، به ویژه هنگام برخورد با مناطق و فرهنگهایی که از نظر تاریخی به حاشیه رانده شدهاند.
پیامدهای گسترده
پیامدهای این یافتهها بسیار گسترده است و فراتر از حوزه تحقیقات آکادمیک است. در دنیایی که به طور فزایندهای مبتنی بر هوش مصنوعی است، جایی که از این سیستمها برای کارهایی از تولید محتوا گرفته تا بازیابی اطلاعات استفاده میشود، فقدان دقت تاریخی یک مسئله جدی است. به عنوان مثال، اگر از یک سیستم هوش مصنوعی برای تولید محتوای تاریخی یا تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی استفاده شود، نادقیقیهای آن میتواند منجر به انتشار اطلاعات نادرست و تحریف روایتهای تاریخی شود. این امر به ویژه در محیطهای آموزشی نگران کننده است، جایی که ممکن است از ابزارهای هوش مصنوعی برای کمک به آموزش تاریخ استفاده شود. پتانسیل این سیستمها برای تقویت ناخواسته درکهای مغرضانه و نادرست از گذشته قابل توجه است.
نگرانی در سیاستگذاری و تصمیمگیری
یکی دیگر از زمینههای مهم نگرانی، استفاده از هوش مصنوعی در فرآیندهای سیاستگذاری و تصمیمگیری است. اگر از سیستمهای هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل روندها و الگوهای تاریخی برای اطلاعرسانی به تصمیمات سیاستی استفاده شود، نادقیقیهای آنها میتواند عواقب جدی داشته باشد. به عنوان مثال، یک سیستم هوش مصنوعی که دادههای تاریخی را به اشتباه تفسیر میکند، میتواند منجر به توصیههای سیاستی نادرست شود، که به طور بالقوه اثربخشی ابتکارات عمومی را تضعیف کرده و به جوامع آسیب برساند. بنابراین، بسیار مهم است که مدلهای هوش مصنوعی با درک جامعتر و دقیقتری از تاریخ توسعه یابند تا از بروز چنین اشتباهاتی جلوگیری شود.
ماهیت دانش و درک
یافتههای این مطالعه همچنین سوالاتی را در مورد ماهیت دانش و درک مطرح میکند. در حالی که مدلهای هوش مصنوعی تواناییهای قابل توجهی را در زمینههایی مانند تشخیص الگو و پردازش دادهها نشان دادهاند، هنوز فاقد درک عمیق و زمینهای هستند که انسانها دارند. این امر نیاز به رویکردی متفاوت برای توسعه هوش مصنوعی را برجسته میکند، رویکردی که بر القای درک جامعتری از جهان، از جمله تاریخ غنی و پیچیده آن، به این سیستمها تمرکز دارد. صرفاً تغذیه مدلهای هوش مصنوعی با حجم عظیمی از دادهها کافی نیست. آنها همچنین باید بتوانند این دادهها را به گونهای تفسیر و زمینهسازی کنند که منعکس کننده ظرافتها و پیچیدگیهای رویدادهای دنیای واقعی باشد.
چالش بهبود درک تاریخی هوش مصنوعی
چالش بهبود درک هوش مصنوعی از تاریخ کار آسانی نیست. این امر مستلزم یک رویکرد چند وجهی است که نه تنها شامل بهبود کیفیت و تنوع مجموعه دادهها، بلکه توسعه الگوریتمهای پیچیدهتری است که بتوانند اطلاعات تاریخی را بهتر تفسیر و پردازش کنند. این ممکن است شامل ادغام تکنیکهایی از زمینههایی مانند پردازش زبان طبیعی، بازنمایی دانش و علوم شناختی باشد. همچنین بسیار مهم است که مورخان و سایر کارشناسان در فرآیند توسعه مشارکت داشته باشند تا اطمینان حاصل شود که سیستمهای هوش مصنوعی بر اساس اطلاعات دقیق و بیطرفانه آموزش داده میشوند.
اهمیت تفکر انتقادی و سواد رسانهای
علاوه بر این، این مطالعه بر اهمیت تفکر انتقادی و سواد رسانهای در عصر هوش مصنوعی تأکید میکند. با فراگیرتر شدن سیستمهای هوش مصنوعی، ضروری است که افراد توانایی ارزیابی انتقادی اطلاعات ارائه شده توسط این سیستمها و تشخیص بین اطلاعات دقیق و نادرست را توسعه دهند. این امر به ویژه در زمینه اطلاعات تاریخی مهم است، جایی که اغلب درجه بالایی از پیچیدگی و ظرافت وجود دارد. تکیه صرف بر سیستمهای هوش مصنوعی برای دانش تاریخی خطرناک است. بسیار مهم است که با منابع تاریخی به طور انتقادی درگیر شویم و به دنبال دیدگاههای متنوع باشیم.
هشداری از سوی مرکز علوم پیچیدگی
گزارش مرکز علوم پیچیدگی به عنوان یک زنگ بیدارباش عمل میکند و محدودیتهای مدلهای هوش مصنوعی فعلی را در یک حوزه حیاتی برجسته میکند. این گزارش بر نیاز به رویکردی ظریفتر و جامعتر برای توسعه هوش مصنوعی تأکید میکند، رویکردی که دقت، زمینه و تفکر انتقادی را در اولویت قرار میدهد. همانطور که به جلو حرکت میکنیم، ضروری است که خروجیهای سیستمهای هوش مصنوعی را کورکورانه نپذیریم، بلکه به طور انتقادی اظهارات آنها را ارزیابی کنیم، به ویژه هنگام برخورد با موضوعات پیچیده مانند تاریخ جهان. آینده هوش مصنوعی به توانایی ما در رفع این کاستیها و توسعه سیستمهایی بستگی دارد که بتوانند به طور واقعی درک کنند و به بشریت خدمت کنند، نه اینکه صرفاً از آن تقلید کنند.
پیامدهای بخشهای مختلف
پیامدهای درک ضعیف هوش مصنوعی از تاریخ جهان به بخشهای مختلفی گسترش مییابد که هر کدام چالشها و پیامدهای بالقوه منحصر به فرد خود را دارند. به عنوان مثال، در حوزه آموزش، تکیه بر ابزارهای مبتنی بر هوش مصنوعی برای یادگیری تاریخی میتواند منجر به انتشار اطلاعات نادرست و تقویت سوگیریها شود. اگر از سیستمهای هوش مصنوعی برای تولید محتوای آموزشی یا تجزیه و تحلیل دادههای تاریخی برای اهداف تحقیقاتی استفاده شود، نادقیقیهای آنها میتواند تأثیر مخربی بر درک دانشآموزان از گذشته داشته باشد. مربیان باید از این محدودیتها آگاه باشند و دانشآموزان را به مهارتهای تفکر انتقادی لازم برای ارزیابی اطلاعات ارائه شده توسط سیستمهای هوش مصنوعی مجهز کنند.
رسانه و روزنامهنگاری
در بخشهای رسانه و روزنامهنگاری، استفاده از هوش مصنوعی برای تولید مقالات خبری یا تجزیه و تحلیل رویدادهای تاریخی نیز میتواند منجر به انتشار اشتباهات و تحریف روایتهای تاریخی شود. این امر به ویژه در عصر اخبار جعلی و اطلاعات نادرست نگران کننده است، جایی که از هوش مصنوعی میتوان برای ایجاد و انتشار محتوای گمراه کننده در مقیاس بزرگ استفاده کرد. روزنامهنگاران و متخصصان رسانه باید در تأیید اطلاعات تولید شده توسط سیستمهای هوش مصنوعی هوشیار باشند و اطمینان حاصل کنند که ناخواسته در گسترش اطلاعات نادرست مشارکت نمیکنند.
میراث فرهنگی
در بخش میراث فرهنگی، استفاده از هوش مصنوعی برای دیجیتالی کردن و حفظ آثار تاریخی نیز میتواند مشکلساز باشد اگر سیستمهای هوش مصنوعی درک درستی از زمینه تاریخی نداشته باشند. به عنوان مثال، یک سیستم هوش مصنوعی که برای فهرستبندی اسناد تاریخی یا تجزیه و تحلیل متون باستانی استفاده میشود، اگر درک جامعی از دوره تاریخی مورد نظر نداشته باشد، میتواند اطلاعات را به اشتباه تفسیر کند. این میتواند منجر به طبقهبندی نادرست آثار، تفسیر نادرست رویدادهای تاریخی و از دست رفتن اطلاعات ارزشمند فرهنگی شود.
تجارت و امور مالی
بخشهای تجارت و امور مالی نیز در برابر نادقیقیهای سیستمهای هوش مصنوعی آسیبپذیر هستند. اگر از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل دادههای اقتصادی تاریخی یا پیشبینی روندهای بازار آینده بر اساس رویدادهای گذشته استفاده شود، هرگونه اشتباه در درک آن از تاریخ میتواند منجر به تصمیمات مالی نادرست و بیثباتی اقتصادی شود. کسبوکارها باید از این خطرات آگاه باشند و اطمینان حاصل کنند که صرفاً برای تصمیمگیریهای مالی مهم به سیستمهای هوش مصنوعی تکیه نمیکنند. یک رویکرد متعادل که قدرت هوش مصنوعی را با تخصص انسانی و تفکر انتقادی ترکیب میکند، برای پیمایش این مسائل پیچیده ضروری است.
جوامع علمی و تحقیقاتی
جوامع علمی و تحقیقاتی نیز تحت تأثیر محدودیتهای درک تاریخی هوش مصنوعی قرار دارند. اگر از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل دادههای علمی تاریخی یا پیشبینی روندهای علمی آینده بر اساس اکتشافات گذشته استفاده شود، هرگونه نادقیقی در درک آن از تاریخ میتواند منجر به نتیجهگیریهای تحقیقاتی نادرست شود. دانشمندان و محققان باید از این محدودیتها آگاه باشند و اطمینان حاصل کنند که بر اساس اطلاعات نادرست تولید شده توسط سیستمهای هوش مصنوعی تصمیمگیری نمیکنند.
علوم سیاسی و اجتماعی
بخشهای علوم سیاسی و اجتماعی نیز به طور مشابه در برابر نادقیقیهای تاریخی هوش مصنوعی آسیبپذیر هستند. اگر از هوش مصنوعی برای تجزیه و تحلیل روندهای سیاسی تاریخی یا پیشبینی الگوهای اجتماعی آینده بر اساس رویدادهای گذشته استفاده شود، هرگونه نقص در درک آن از تاریخ میتواند منجر به توصیههای سیاستی نادرست و ناآرامیهای اجتماعی شود. سیاستگذاران باید از این خطرات آگاه باشند و اطمینان حاصل کنند که صرفاً برای تصمیمگیریهای مهمی که میتواند بر جامعه تأثیر بگذارد، به سیستمهای هوش مصنوعی تکیه نمیکنند.
رویکرد اخلاقی و مسئولانه
مطالعه مرکز علوم پیچیدگی نه تنها کاستیهای مدلهای هوش مصنوعی فعلی را آشکار میکند، بلکه بر نیاز به رویکردی اخلاقیتر و مسئولانهتر برای توسعه هوش مصنوعی تأکید میکند. با قدرتمندتر و فراگیرتر شدن سیستمهای هوش مصنوعی، ضروری است که آنها را به گونهای توسعه دهیم که با ارزشهای انسانی همسو باشد و رفاه جامعه را ارتقا دهد. این شامل اطمینان از دقیق، بیطرفانه و شفاف بودن سیستمهای هوش مصنوعی و عدم تداوم نادقیقیها و سوء تفاهمهای تاریخی است.
نظارت انسانی و تفکر انتقادی
یافتههای این مطالعه همچنین بر اهمیت نظارت انسانی و تفکر انتقادی در عصر هوش مصنوعی تأکید میکند. در حالی که سیستمهای هوش مصنوعی میتوانند ابزارهای قدرتمندی باشند، اما معصوم نیستند و نباید به عنوان جایگزینی برای قضاوت انسانی تلقی شوند. ضروری است که افراد مهارتهای تفکر انتقادی لازم برای ارزیابی اطلاعات ارائه شده توسط سیستمهای هوش مصنوعی و تشخیص بین اطلاعات دقیق و نادرست را توسعه دهند. این امر به ویژه در زمینه اطلاعات تاریخی مهم است، جایی که اغلب درجه بالایی از پیچیدگی و ظرافت وجود دارد.
همکاری برای آینده
مسیر پیش رو مستلزم همکاری بین محققان، توسعه دهندگان، سیاست گذاران و مردم است تا اطمینان حاصل شود که سیستمهای هوش مصنوعی به روشی مسئولانه و اخلاقی توسعه مییابند. این شامل رسیدگی به سوگیریها و محدودیتهای مدلهای هوش مصنوعی فعلی، بهبود کیفیت و تنوع مجموعه دادهها و توسعه الگوریتمهای پیچیدهتری است که میتوانند اطلاعات تاریخی را بهتر تفسیر و پردازش کنند. همچنین بسیار مهم است که سواد رسانهای و مهارتهای تفکر انتقادی را ارتقا دهیم تا افراد بتوانند به طور موثر در چشم انداز پیچیده اطلاعات تولید شده توسط هوش مصنوعی حرکت کنند.