Published on

چگونه ایلان ماسک با وجود بازی کردن، بسیار کارآمد کار می کند؟

نویسندگان
  • avatar
    نام
    Ajax
    Twitter

مدیریت زمان فوق العاده

ایلان ماسک به جای برنامه ریزی های بلند مدت سنتی، برنامه های خود را به صورت هفتگی برنامه ریزی می کند. او همچنین از "قانون 5 دقیقه" استفاده می کند و وظایف خاص را به بلوک های 5 دقیقه ای اختصاص می دهد. این به او کمک می کند تا بر وظیفه در دست تمرکز کرده و زمان خود را بهینه کند. او از این روش برای کارهایی مانند پاسخ دادن به ایمیل ها، غذا خوردن و برنامه ریزی جلسات استفاده می کند. ماسک به جای مدیریت زمان و ترتیب، بر مدیریت اولویت ها تمرکز می کند و بر اهمیت ضرب الاجل ها برای حفظ کارایی تاکید دارد. با وجود برنامه سختگیرانه، ماسک انعطاف پذیری را برای تطبیق با شرایط غیرمنتظره مجاز می داند. او جلسات کوچک و متمرکز با دستور کارهای مشخص را برای به حداکثر رساندن بهره وری ترجیح می دهد.

فرآیندهای ساده شده

ماسک با دور زدن سلسله مراتب سنتی، مستقیماً با مهندسان مسئول وظایف خاص ارتباط برقرار می کند. این امر با ترجیح او برای فرهنگ شرکتی مبتنی بر مهندسی تسهیل می شود. او به طور فعال در تولید و تحقیق شرکت می کند و درک عمیقی از سیستم های فنی به دست می آورد. شرکت های ماسک دارای سطوح مدیریتی کمی هستند و فرآیندهای ساده ای دارند. ارتباطات از طریق کوتاه ترین مسیر ممکن تشویق می شود و از زنجیره های اداری اجتناب می شود.

تکرار سریع

ماسک از یک فرآیند پنج مرحله ای برای توسعه محصول استفاده می کند که بر تکرار سریع و یادگیری از اشتباهات تأکید دارد. این فرآیند شامل مراحل زیر است:

  • کم اهمیت جلوه دادن الزامات: هر الزامی را زیر سوال ببرید، حتی الزامات افراد باهوش.
  • حذف بخش هایی از فرآیند: تا حد امکان حذف کنید و اگر کمتر از 10 درصد دوباره اضافه شد، به اندازه کافی حذف نکرده اید.
  • ساده سازی و بهینه سازی طراحی: از بهینه سازی مواردی که نباید در وهله اول وجود داشته باشند، خودداری کنید.
  • تسریع زمان چرخه: سریع حرکت کنید، اما فقط پس از اتمام سه مرحله اول.
  • اتوماسیون: فرآیندها را خودکار کنید، اما فقط پس از تشخیص مشکلات و حذف مراحل غیرضروری.

مدیران فنی باید تجربه عملی در زمینه های مربوطه خود داشته باشند. ماسک تشویق می کند که کار همکاران خود را مورد سوال قرار دهید و به چالش بکشید. او معتقد است که اشتباه کردن قابل قبول است، اما یاد نگرفتن از آنها قابل قبول نیست. او هرگز از تیم خود نمی خواهد کاری را انجام دهند که خود انجام نمی دهد. او ارتباط مستقیم با کارمندان در تمام سطوح را برای حل مشکلات تشویق می کند. او استخدام افرادی با نگرش صحیح را بر مهارت های خاص در اولویت قرار می دهد.

تفکر اصول اولیه

ماسک با تجزیه مشکلات به اصول اساسی خود، به مسائل نزدیک می شود. او راه حل ها و فرضیات موجود را به چالش می کشد و به دنبال ایجاد راه حل ها از ابتدا است. او این روش را در زمینه های مختلفی از جمله اکتشافات فضایی، مهندسی خودرو و انرژی های تجدیدپذیر به کار می برد. به عنوان مثال، در SpaceX، او هزینه بالای پرتاب موشک را زیر سوال برد، که منجر به توسعه موشک های قابل استفاده مجدد شد. در تسلا، او محدودیت های فناوری باتری را به چالش کشید، که منجر به خودروهای برقی کارآمدتر و مقرون به صرفه تر شد. او پرسیدن سوالاتی مانند "عناصر اساسی این مشکل چیست؟" و "چرا ما کارها را به این روش انجام می دهیم؟" را تشویق می کند.

بهره وری "بی ملاحظه"

ماسک ضرب الاجل های به ظاهر غیرممکن را تعیین می کند تا تیم های خود را به دستیابی به نتایج بیشتر سوق دهد. او حس فوریت را در تیم های خود القا می کند و آنها را وادار می کند تا با سرعت بالایی کار کنند. به عنوان مثال، او یک بار سرورها را از ساکرامنتو به پورتلند در یک ماه منتقل کرد، علیرغم اینکه مدیر فناوری اطلاعات گفته بود این کار 9 ماه طول می کشد. او اهداف غیرواقعی تعیین می کند که اغلب منجر به دستاوردهای غیرمنتظره می شود. او از تیم های خود انتظار دارد سخت کار کنند و به اهداف بلندپروازانه دست یابند. ماسک شخصاً به کار خود اختصاص داده است و اغلب برای صرفه جویی در وقت از خوردن صبحانه صرف نظر می کند. او فعالیت هایی مانند دوش گرفتن را برای بهبود تمرکز و کاهش خستگی در اولویت قرار می دهد.